آرشیداآرام جانآرشیداآرام جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

آرشیداخورشیدخونمون

نظرات (8)

مامان مریم
30 شهریور 92 12:17
چه دختر ناز و خوشگلی..ببوسینش برام


چشماتون خوشگل میبینه.حتما
مامان مریم
31 شهریور 92 8:23
ممنون دوست عزیزم..شما هم با افتخار لینک شدین


ممنون
عمه سعیده
31 شهریور 92 13:43
خوشگلم نازنینم موهاتو بافتی جیگر عمه شدی


:-):-):-)
Arezo
31 شهریور 92 17:36
عزييييييزم
عاشق چشم وابروي دخترت شدم بد رقم
خيلي نازه
ماشالله ماشالله
من اولين باره تو يه وبلاگ نظر ميدما


مرسی گلم چه افتخاری دادید:-)
نازنین
31 شهریور 92 22:08
خوش بگذره گلم...
منو نیکو خیلی دوست داریما...


ماهم همینطور.دل به دل راه داره
آرام
1 مهر 92 16:42
منم دوستش دارم تازه

خاله آرام مهربون یک دنیاممنون
با با رضا
2 مهر 92 13:20
۱۲:۱۲:۳۶

دخترم با تو سخن می گویم ‏
زندگی درنگهم گلزاریست ‏
و تو با قامت چون نیلوفر،شاخه ی پر گل این گلزاری ‏
من به چشمان تو یک خرمن گل می بینم ‏
گل عفت ، گل صدرنگ امید ‏
گل فردای بزرگ
گل فردای سپید
چشم تو اینه ی روشن فردای من است ‏
گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ ‏
کس نگیرد زگل مرده سراغ
دخترم با تو سخن می گویم ‏
دیده بگشای و در اندیشه گل چینان باش
همه گل چین گل امروزند ‏
همه هستی سوزند ‏
کس به فردای گل باغ نمی اندیشد ‏
انکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد ‏
بلبل عاشق نیست ‏
بلکه گلچین سیه کرداریست ‏
که سراسیمه دود در پی گل های لطیف ‏
تا یکی لحظه به چنگ ارد و ریزد بر خا ک
دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک ‏
تو گل شادای ‏
به ره باد مرو ‏
غافل از باد مشو
ای گل صد پر من ‏
همه گوهر شکنند ‏
دیو کی ارزش گوهر داند ‏
دخترم گوهر من ، گوهرم دختر من
تو که تک گوهر دنیای منی ‏
دل به لبخند حرامی مسپار دزد را دوست مخوان ‏
چشم امید به ابلیس مدار ‏
ای گوهر تابنده بی مانند ‏
خویش را خار مبین ‏
اری ای دخترکم ‏
ای سراپا الماس از حرامی بهراس ‏
قیمت خود مشکن ‏
قدر خود را بشناس ‏
قدر خود را بشناس


بابارضای خوب......
sania
2 مهر 92 14:34
الهی قربون آرشیدا جون من بشم
خیلی نازی


مرسی مامان سانیاکوچولوووبوووس سانیا