آرشیداآرام جانآرشیداآرام جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

آرشیداخورشیدخونمون

روزدختر

دیروزروزت بودعشق خوشگلم روزیه فرشته کوچولوی مهربوووون وعجیب واحساساتی،اولین نفراتی که تبریک گفتندبعدازخودم عمه وعزیزجون بودندوالبته به بقیه مهلت ندادی تاسورپرایزت کنندوخودت سریع میگفتی:امروزروزدختره ها ازاونجاکه عاشق سینماهستی به طورخیلی زیادوسینمافیلم شهرموشهای2رواکران میکردقرارگذاشتیم بابابارضاببریمت سینماوشام تاروزبه یادموندنی برای شمارقم بخوره،فدات بشم که تااسم سینماروشنیدی اومدی دست من ورضاروبوس کردی خلاصه روزخیلی خوبی بودهمراه باخانوم کوچولوی قصه زندگی ما دوست داشتنت یه جورایی آسمونیه،زلال،پاک وبه دورازدغل بازی،شباوقتی خوابیدی یه ربع ساعتی باهات عاشقونه زمزمه میکنم وبهترینهای دنیاروبرات ازخدای بزرگم میخوام والبته برای همه ...
7 شهريور 1393

تولدمامی

دیروزیعنی همین چندساعت پیش تولدم بود؛دوباره تکرارشدم...ازخدابرای داشتن همه آدمهای خوب وعاشق توزندگیم ممنونم...ازوقتی بیدارشدیم کلی باهم بودیم دیروزوچقدرغرغرمیکردی خوبی خیلی زیادواین کمک کردنات کلافم میکنه سردرست کردن کیک کلی بحث کردیم وآخرسربرگشتی میگی اصلام خوشگل نشدبعدبایه حالتی که دلم ریش میشه:کاشکی واسه تولدمنم اینجوری بود!!درکل یه روزبودپرازحرفهای تو،پرازخاطره قشنگ...ممنونم ازخداکه توروهدیه داده به ما درضمن تاکیدمیکردی روی کیک بنویسم هپی برس آرشیدا(happy birthday) ...
24 تير 1393

23اردیبهشت وروزپدر

دیروزصبح اول که ازخواب بیدارشدی بعدازتبریک من به بابارضا(مهربونترین بابای دنیا) برگشتی به پلنگ صورتیت میگی:امیرروزت مبارک:Dولی بعدازچنددقیقه روبه رضاکردی و:روزت مبارک ویه بووووس ازلپاش ؛میتونی حال بابایی روتصورکنی!!بعدهم طبق عادتی که چندوقتی هست یادگرفتی وبرامون کاردستی درست میکنی رفتی براش یه گل درست کردی اینجوری که روی کاغذچندتاگل رنگی میکشی وقسمت پایین کاغذروجمع میکنی ومثل دسته گل میدی بهمون!! امیدوارم سایه بابایی وهمه باباهای مهربوون برسربچه هامستدام باشه. ...
24 ارديبهشت 1393

روزمن وتو

چه خوبه که تو؛گل خوشبوی زندگیمون هستی وبه یمن حضورت من نام مقدس مادرگرفتم.چه کیفی داره مامان شمابودن بااینکه که امسال میگی خوب منم مامان هستی هستم دیگه!درهرصورت روزشمامامان آینده وهمه مامانهای گل ودوست داشتنی مبارک باشه ...
31 فروردين 1393