آرشیداآرام جانآرشیداآرام جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

آرشیداخورشیدخونمون

:-)

سلام نفسی رفتی دریاوحسابی آب بازی کردی والان ۲ساعته توخوابه نازی وبابارضاهم رفته آبگرم هتل ومنم تنهانشستم تاعزیزانم یکی ازراه برسه واون یکی بیداربشه دیدم روزشماربالای وبت اینجوری نوشته بازم دلم یه جوری شد روزهای زندگیت درخشان دختررویایی ما اینم معماری یک پدرعاشق به عشق دخترش درکناردریا ...
11 مهر 1392

بهونه...

گل دخترم امشب یه بهونه جدیدبرای نخوابیدن تواتاقت گرفتی آرشیدا:مامی بریم اتاق شمابخوابیم؟من:نه دخترم همه نی نیاتواتاق خودشون میخوابن تازه من که پایین تختت هستم آرشیدابالحن جدی:من نمیتونم تواتاقی که عکس شمانیست بخوابم عکس خودموازرودیواربرداربرای خودتونوبچسبون من  رفتم یه عکس ۲نفره من ورضا ویه عکس۳نفرمون روآوردم واون وقت شب بااین گیره عروسکیاچسبوندم روپرده اتاقت.تازه گفتی برویه عکس ازمامانی هم بیار بعدآرشیدا:مامی واااای خییلی خوشگل شددیگه برشون ندارحالامیتونم بخوابم تازگیاوقتی یه کم صدام روبرات بلندمیکنم ۲تادستت رومیذاری روگوشات بایه حالتی عکسشومیذارم بعدا مامی مگه من هیولام آخه خییییلی کلکی ...
9 مهر 1392

هدیه

مامانی اینا۲روزرفته بودن تبریزایناروبرات آوردن میگی مامی مامانی فهمیده من دخترم برام باربی خریده،آرههه؟ (مرسی مامانی مهربون) ...
8 مهر 1392

کاردستی بازی

یه بخشی ازبازیهای روزانمون کاردستی بازیه وتوهم خیلی دوست داری وباعلاقه انجام میدی خورشیدوابروخودت کشیدی ولی انگوروهویج رومن کشیدم وچسب وپاشیدن رنگهاروهم خودت انجام دادی ...
4 مهر 1392

خبرمهم:-)

آرشیداامروزبرای مدت ده دقیقه بااسباب بازیهاش وبه تنهایی دراتاق خودش بازی کرد...باورم نمیشه  درضمن امروزدقیق شدی توساعت انجام کارهایعنی داری آموزش ساعت روخودت شروع میکنی نفسی ...
25 شهريور 1392

مهمونی

چندروزقبل ازسالگردازدواجمون یه مهمونی عصرونه کوچولو گرفته بودم وکلی کدبانوگری کرده بودم به شماخیلی خوش گذشت بازینب وعسل جون حسابی بازی کردی اینم عکس آرشیداخانم وعسل جون اینم عکس  کدبانوگری مامی وعکس کادوهایی که تواین چندروزازهمه کسانی که عاشقتن دریافت کردی البته نقدیاشونذاشتم(بس که دوست داشتنی وعزیزی ) ...
25 شهريور 1392