تندوتند....
سلام گلم اول آذرشدبه همین زودی ماه تولدقشنگت اومد...بدجوری دلم گرفته هرسال نزدیکیهای تولدت همینجوری میشم...یه حس مبهم و عجیب وغریب که فکرکنم همه مادرای دنیاتجربه میکنند.همین چندساعت پیش بابارضاچون ازصبح ندیده بودت میگفت احساس میکنم چقدرآرشیدابزرگ شده!!!هی تندوتندمیگفت ومنم تاییدکردم که آره دیگه واسه خودش خانومی شده.اندراحوالات این روزهای پایان ۳سال ویازده ماهگی بگم که خیلی بهونه گیرشدی عزیزدلم ودوست داری پابه پای من همه کاراروانجام بدی!دایره لغاتت خیلی کامل شده وتقریباهرچیزی رومیفهمی ودرک میکنی وجملات قاطع ومحکم به زبون میاری که نشون ازفهم ودرکت داره.توجایی میخوندم که کودکان باهوش بیشترخیال پردازی میکنندودیگه ازاینکه به شدت اینروزهاخیال پردازی میکنی ناراحت نیستم!اسم هستی رودوست داری واین اسمو واسه عروسک جدیدت انتخاب کردی.دوست داری دقیقامثل من لباس بپوشی واین گاهی منو حسابی کلافه میکنه!تازگیها برای رضاومامانی تونقاشیات عینک میکشی(دقیقایک هفته پیش اتفاق افتاد)و من کلی ذوق زده شدم.خلاصه اینکه معکوس میشماریم تاروزمیلادقشنگت...نازنین دخترمون