آرشیداآرام جانآرشیداآرام جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

آرشیداخورشیدخونمون

آشپزی

1392/7/18 18:00
195 بازدید
اشتراک گذاری

نانازخانم امروزبعدازخوردن صبحانه ودیدن خاله شادونه وقتی میخواستم برم آشپزخونه وبه کارام برسم برگشتی میگی:خوب دیگه مامی منم برم اتاقم باخودم بازی کنم(بس که بهت میگم چراخودت بازی نمیکنیخجالت)خلاصه براحساسم غلبه کردم وگفتم باشه وکلی هم تشویقت کردم.خلاصه اینکه آشپزی کرده بودی وگفتی مامی میرم ازغذام عکس بگیرم وتوبذارتووبلاگم!! ای جووووونم،عمرم ...نفسمقلبعکس زیربادستای کوچولوی خودت گرفته شدهماچاطاعت امربانو...آشپزی آرشیدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان آرشيدا قند عسل
20 مهر 92 15:16
عزيز دلم دستت درد نكنه خانوم گلي عزيز دلم با اين غذايي كه درست كردي بانو.


مرسی خاله جون مهربووووون
رها مامان ایلیا
20 مهر 92 17:02
سلام عزیزم
خدا دخمل کوچولوت رو واست نگه داره .
خیلی نازه ماشالا هزار ماشالا


فدای شمادوست عزیزم:-)
آرام
20 مهر 92 21:46
عزیز دلممممممممممم به منم غذا میدی؟؟؟


حتماخاله آرام جونم:-)
مامان نیروانا
21 مهر 92 8:53
هزار آفرین آرشیدا جونم.
وبلاگت رو به نیروانا نشون دادم. میگه مامان کیه، میگم دوستته، آرشیدا. حسابی تو دلش جا کردی میدونم، چون با یه حس حاکی از رضایتی گفت آرشیدا دوستمه
پرسید کرمانه، گفتم نه فکر کنم تهرانه. انگار دلش میخواست از نزدیک ببیندت عزیزم.
امیدوارم دوستای همیشگی هم بمونین عزیزای دل

الهی من فدای دلش بشم عزیزخاله.نه مازنجان هستیم.نمیدونی چقدردوست داشتم تویه شهربودیم وآرشیدادوست خوبی مثل نیرواناداشت:-(وهمچنین من دوستی به یکرنگی وباسوادی وعاشق مثل شماداشتم.
بابا رضا
21 مهر 92 9:36
الهی من همیشه آرزوم بود تو خودت تنها بازی کنی الهی شکر به آرزوم رسیدم


باباخان مگه دستمون بهت نرسه...:-D
مامان النا
23 مهر 92 13:44
چقدر باس لیقه تزیین کردی عزیزم شاد وخوشحال باشی همیشه


مرسی ازلطف شماخاله جان