آرشیداآرام جانآرشیداآرام جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

آرشیداخورشیدخونمون

این تویی؟؟!

1392/11/27 0:42
661 بازدید
اشتراک گذاری

باورش سخته هم برای من وهم برای باباکه به همین زودی یه خانوم مستقل ومودب ومرتب وهمه چی تموم داری میشی....نفسی دیروزعصروقتی بابااومددنبالمون تابریم خریدچون ازصبح خیلی کارداشتیم واتاق تکونی شماوحسابی خسته بودی گفتی مامی من نمیام شمابرید!!!من:واقعا میتونی بمونی؟؟ تو:آره یه کارتون دورابذاربرام تانگاه کنم وشمابیایید!!!! ته ته قلبم آشوب ومهمتراینکه نبایدجلوت نگرانی به توراه میدادم؛ استقبال کردم وباخوندن آیه وسوره وصلوات وقفل کردن درب ورودی رفتم ودلم روجاگذاشتم پیشت....حدودیک ساعت شدرفت وبرگشتمون وبیشتراز7بارباگوشی باباتماس گرفتی.شنیدن صدات عجب صفایی داشت....مبارک باشه یه مرحله جدیدازبزرگ شدنت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

مامان آرشيدا قند عسل
27 بهمن 92 10:49
خانوم بودي خانومممممم تر شدي عزيزمممممم
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
ممنون خاله مهربووون که ماهمیشه شرمنده محبت ومرامتونیم
مامان ارمیتا
27 بهمن 92 13:43
سلام دوست عزیز وجه مشترک مااینکه هردومادریم ودخترامون هم تقریبا هم سنن وبلاگمو تازه شروع کردم خوشحال میشم تبادل لینگ کنیم ضمنا دختر نازی داری خداحفظش کنه
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
سلام برشماممنون که به ماسرمیزنیدخوشحالیم که دوستانی مثل شماداریم
فاطمه
28 بهمن 92 19:36
هوررررررررررررررااا دخملمون خانوووم شده
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
بععععععله خاله
مامان لنا
30 بهمن 92 9:03
آفرین به دختر مودب و مرتب و همه چی تموم. موفقیت هات پی در پی عزیزم.
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
ممنون خاله ای همچنین لناجونم هم همیشه موفق وسالم باشه
مامان نیایش
30 بهمن 92 17:22
عزیزم منم تا حالا برای یه ربع یا شایدم بیست دقیقه شده تنها بذارم نیایش رو خونه ولی یک ساعت خیلی زیاده واقعا چه خوب که تونستی نگرانیت رو نشون ندی و ته دلت رو هم آروم نگه داری و چه خوب که دخملی اینقدر بزرگ و فهمیده است نیایش خیلی وقتا ازم میخواد همین کار رو بکنم همین که شما کردی ولی انگار من کوچیک موندم و هنوز بزرگ نشدم ترس میاد همش تو دلم شنیدن صدای نفست از پشت تلفن خیلی لذت بخش تره انگار منم اولین با رکه صدای نیایش رو پشت تلفن شنیدم دلم میخواست پرواز میکردم پیشش و حسااااااااااااااابی بغلش میکردم خدا خودش حافظ و نگه دار این بچه های ناز و با هوش باشه
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
آره عزیزم یه کم برای باراول ومدت طولانی خیلی شجاعت به خرج دادم حتی باباش به قدری نگرانترازمن بودکه من به اون هم دلداری میدادمولی اول اینکه به اهل خطرنبودن آرشیدااعتقادراسخ داشتم ودوم اینکه دوست دارم به خودش اطمینان داشته باشه وبااعتمادبه نفس بزرگ بشهالهی همه بچه هادرپناه حق باشند.بوس برای نیایشم
عمه سعیده
3 اسفند 92 16:11
فدات بشم من که خانم بودی خانومتر شدی
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
عمه جون خیلی خانوم شده مگه نه؟!!
مامان نیروانا
4 اسفند 92 7:25
عزززززیزززززم. مبارکه خانوم گل، بزرگ و بزرگتر میشیا. هزار آفرین عشقم
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
ممنون خاله جون مهربوون
طراح نو
6 اسفند 92 0:39
تخفیف ویژه طراحی قالب.تقویم93 .صحفه ورودی.اسلاید شو عکس فقط با 8هزارتومان تخفیف ویژه تا عید طرح ازشما اجرا از ما.همین الان اقدام کنید
ارام
9 اسفند 92 0:15
واااای عزیزدلم آفرین به هر دوتون
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
مرسی خاله جوووون
مامان مریم
11 اسفند 92 9:05
cheghadr aalie ,tabrik migam
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
مرسی مرسی
مامان هلیاجون
13 اسفند 92 7:38
خیلی جالب بود ........... اگه هلیا هم این کار رو بکنه من دل و جیگرش رو ندارم اما کارتون رو تحسین میکنم امیدوارم من هم بزودی این تمریسن رو با دخترم بتونم انجام بدم
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
واقعانمیدونستم اینقدرشجاعمولی تاسن هلیاجون بشه فکرکنم بیشترهم بموونه
مامان كياراد
25 اسفند 92 9:37
من كه گفته بودم اين آرشيدا جون خانومه حالا ديگه خانومتر هم شده ....يه عالمه بوس.....
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
بععععله شمالطف داریدهمیشه