آرشیداآرام جانآرشیداآرام جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

آرشیداخورشیدخونمون

اینروزها

1393/4/12 1:26
239 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم خیلی دیربرات مطلب جدید میذارم میدونم ولی بذاربه حساب تنبلیخجالتاینروزهاماه مبارک رمضان آغازشده وتوهنوزدرک درستی نداری یعنی یه جورایی متوجه فلسفه روزه داری نیستی وقتی موقع صبحونه یانهارمیبینی غذانمیخورم میپرسی:مامی تونمیخوری؟؟من:عزیزم من روزم آرشیدا:پس منم اصلانمیخورم ومن درآنهنگامعصبانیالقصه اینکه الان پنجاه وپنج ماهه هستی وخیلی روابط اجتماعیت پررنگ شده.سوم تیرماه رفتیم تهران خونه عزیزاینا عمه جون عمل آپاندیس شده بودووقتی برگشت خونه میگفتی:من بهش میرسم عمه هرچی میخوای بگومن میارم براتقلبوهم اینکه چهارم تیرساعت سه توموسسه نخبگان راه آینده وقت داشتیم براسنجش شماواینکه بابارضاهمش اصرارداشت که هوشت یه ارزیابی بشه وببینیم اینکه مافکرمیکنیم شماخیییلی باهوشی تاچه حددرستهمژهوبعدازانجام دوتاتست قرارشدنتیجه روماه بعدکه میریم تهران بگیریم ولی رضااصرارکردکه خانوم روانشناس یه نتیجه کلی بگه که اون خانوم گفت ازنظرمن بعنوان شخص سوم آرشیداباتوجه به تستهای انجام شده وبه صورت کلی جزوبچه های باهوشه وماوبیشترازهمه بابارضاقلببغلخیال باطلوقتی میبینم که روش تربیتی که من به همراه مامانی وباحمایتهای بی دریغ بابارضا درپیش گرفته بودم والان هم مصرانه انجامش میدم جواب داده واینکه توهرجمعی ازجمله کلاسهای جدیدخلاقیت وسفالگری که میری ازشمابعنوان یه دخترفوق العاده مودب ومهربون یادمیشه کاری جزشکرخدای خودم نمیتونم انجام بدم؛اینکه میترسیدم روابط اجتماعیت خوب نشه چون مهدنمیری وحالامیبینم که ازخیلی ازبچه هایی که مهدمیرن جلوتری...یکشنبه هاوسه شنبه هاتوکانون کلاس خلاقیت وسفالگری میری که خیلی خوبه وکلی دوست پیداکردی،آهان دیگه بابهنیا تنهایی توحیاط توپ بازی میکنیدوخسته وکوفته میای خونهماچوقتی میخوایم بریم بیرون خیلی بانمک میری حاضرمیشی وحتماهم بایدعطرت روبزنی اینوازبویی که تواتاقت میشنوم میفهمم!زیادمیونه ای بابستن موهات نداری ولی اگه بخوام ویه کوچولواصراکنم میذاری بعضی وقتهایه حرفهایی میزنی که نمیتونم درج کنم...بیتا(همون عروس)اینروزهاعروسک محبوبته وهمچنان امیرپلنگخنثیاینروزامیپرسی کی پنج سالم میشه؟وسنت رومیشمری وتادوازده سالگی پیش میریخیال باطلفعلاهمینایادم بودبرات میخونم:تموم دنیایک طرف تویک طرف عزیزم.  عزیییییزم.  تمومه خوبایک طرف تویک طرف عزیزم عزیییییزم . آهسته وپیوسته مهرت به دل نشسته حالاجونم به جونت بسته عزیییییییزم........

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان
12 تیر 93 1:59
____________.♥. ____________.♥♫♥.____________.♥. * ____________.♥♫♥♫.______-.♥♫♥. * ____________.♥♫♥♫♥._-.♥♫♥♫. * _____________.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * ______-.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * _.♥♫♥♫♥♫♥♥♫♥♫♥♫♥♥♫♥♫♥. * . * ______-.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * . * . * .. ___________.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * . * . * .. ____________.♥♫♥♫♥._-.♫♥♫♥. * . *. * . * .. ____________.♫♥♫♥.______-.♥♫♥. * .* .. ____________.♥♫♥.____________.♥. * . *. _____________.♥ ┊  ┊  ┊  ┊ ┊  ┊  ┊  ★ ┊  ┊  ☆ ┊  ★ ☆ آپم بیاااااااا وبلاگ قشنگ و پر محتوایی داری . خوشحال میشم از وب های منم بازدید کنی . اگه با تبادل لینک موافقی منو به عنوان وبلاگ هام لینک کن بعد بهم خبر بده لینکت کنم . www.metwooo.blogfa.com
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
لطف داریدباشه لینکتون میکنم
مهسا خانوم
12 تیر 93 22:04
وای.ماشالله دخمل باهوشم.افرین ارشیداجونم.از صمیم قلبم دوست دارم. ببخش منو که دیر اومدم بهت سر بزنم. دووبی اپم
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
ممنون خاله مهساماهم دوستت داریم بااینکه زیادنمیشناسیمتونعزیزم ببخشیدنمیتونم به وبت زودزودسربزنم
مهسا خانوم
14 تیر 93 18:55
سلام.چرا منو نمیشناسین؟!هان؟! این همه توی لینکاتون بودمااااااااااا اونوقت شما منو نمیشناسین.خوبه پروفالم هم فعاله. نه بابا خواهش میکنم میدونم سرتون شلوغه
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
نه منظورم تودنیای حقیقی بودتودنیای مجازی که مخلص شماهستیم
ندا
17 تیر 93 23:40
الهی قربون این فرشته مهربون بشم که همتا نداره خیلی دوست دارم آرشیدا خوش زبون آرزو میکنم همیشه تو زندگیت مثل ستاره ها بدرخشی و ما افتخار بکنیم
لی لی مامی آرشیدا
پاسخ
ممنون نداجون ازدعای قشنگتماهم دوستتون داریم