سلام پاییز....
سلام فصل زیبای زندگیم،فصل وصالم وفصل تولدزیبای مهربانم. دوستت دارم. شعری ازاخوان ثالث: آسمانش راگرفته تنگ درآغوش ابر؛باآن پوستین سردنمناکش باغ بی برگی،روزوشب تنهاست،باسکوت پاک غمناکش سازاوباران،سرودش باد جامه اش شولای عریانی ست ورجز،اینش جامه ای باید بافته بس شعله ی زرتارپودش باد گوبروید،هرچه درهرجا که خواهد،یانمی خواهد باغبان ورهگذران نیست باغ نومیدان چشم درراه بهاری نیست گرزچشمش پرتوگرمی نمی تابد، وربرویش برگ لبخندی نمی روید؛ باغ بی برگی که می گویدکه زیبانیست ؟؟ داستان ازمیوه های سربه گردونسای اینک خفته درتابوت پست خاک میگوید باغ بی برگی خندهاش خونیست اشک آمیز جاودان براسب یال افشان زردش میچمددرآن، پادشاه فصلها،پاییز